.:شبهاى بى ستاره:. راز عشق در دل ما اين است ، عشق تنها يك واژه جهت گريختن از خود ، نوشته هايم را بخوان .


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



همسفر وبلاگ همسفر به اميد حضور عاشقانى چون شما تأسيس شده و بدون حضور شما لطفى نخواهد داشت ، به ما بپيونديد .

يكى از گزينه هاى زير را انتخاب كنيد .

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان همسفر  و آدرس vashangton2007.Loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 119
:: کل نظرات : 66

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 35
:: باردید دیروز : 212
:: بازدید هفته : 35
:: بازدید ماه : 935
:: بازدید سال : 2226
:: بازدید کلی : 26268

RSS

Powered By
loxblog.Com

سرزمین ستاره های ماندگار

يك روز تنهايى به وسعت هزار سال
جمعه 3 خرداد 1392 ساعت 11:55 | بازدید : 316 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )
يك روز به نام او آغاز كردم و روزى ديگر با ياد به پايان رسيدم ، يك روز به نام او چشم گشودم و روزى ديگر به يادش پلك بر هم گذاشتم و چشم بستم ، آى تمام دنياى تنهائى من ، چه زيبايى ، چه ساده ولى چه بى صدايى ، با تو از خود ميگويم ، با تو آرامم ، گوشه اى خلوت به نام خود ساختم ، به ياد او ، حال از همه خسته ، دل شكسته ، باز آمدم تا بگويم ، از همه بيزارم ، از آنهايى كه به نام عشق زخم بر دلم ميزنند ، دوست داشتن براى آنها مثل اسباب بازى شده ، دل زده ميشوند به كنارى پرتش ميكنند و يكى ديگر ميخرند ، سلام ميدهم جوابم نيست

:: برچسب‌ها: غروب , شب , ميانه ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
غروب
جمعه 11 اسفند 1391 ساعت 7:36 | بازدید : 373 | نوشته ‌شده به دست همسفر | ( نظرات )
چه ساده ، چه پاك ، چه بى دردسر ،لا به لاى هرچه كه هست ، خوب به چشم مى آيد و ميرود ، بى آنچه داشته باشد منتى است از وجودى كه سرشار از پاكيست ، تشنه ام ، تشنه ى يك جرعه غروب در اوج تنهائيم ، ساكتم ولى در درون طوفانم ، طوفانى كه غروبى به وسعت يك درياست ، كشتى شكسته ام ، كشتى شكسته كه ساحل تنهائيم پر شده از مرغان ماهى خوار ، نوك ميزنند بر تنه خسته و بى جانم ، پا در شنهاى ساحل ، چشم بسته ام تا نسيم غروب بر صورتم مرهم شود ، شوق پريدن دارم ، چون پرنده اى كه بال ميگشايد از براى روزى كه ديگر آسمان نيز با وسعت بيكران

:: برچسب‌ها: غروب , دانه , آسمان , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب ...

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد